وقف‏های سلاطین عثمانی در استانبول
مقدمه
دومین سلطان از سلاطین عثمانی شش گانه‏ی ترکیه. محمد دوم معروف به فاتح (1481 1429 م) در سال 1453 م استانبول را فتح کرد

مجله «اوقاف» کویت، شماره 8، ربیع الاول 1426 ه. ق عنوان لاتینLes Waqfs Ottomans a Istanbul au XVIe Siecle:La Nahiye de Mehmed II Fatih
 

عضو موسسه‏ ی ملی زبان و تمدن شرقی در پاریس

پیش از ورود به بحث وقف‏های دوره‏ی عثمانی در شهر استانبول، ذکر برخی نکات ضروری به نظر می‏رسد: منابع اصلی این مطالعه، آمارهای مربوط به وقف در استابنول است. این آمارها به ترتیب در سال‏های 953 ه‏ق(1)، (1546 م) 988 - 986 ه ق(2) (1580 - 1578 م) و 1005 ه ق(3) (1596 م) ثبت شده‏اند. اولین آمارگیری در سال 1521 م (927ه ق) صورت گرفته،

ولی اسناد مربوط به آن مفقود شده است. در این مدارک و اسناد استثنایی، محدوده‏های جغرافیایی مشخص شده‏اند در این جا واحد تقسیم بندی اداری شهر، نه محله، بلکه «ناحیه» است. این گونه تقسیم‏بندی در قرن 16 م رایج بود.

پس از آن نیز این روش، مطابق تقسیم بندی اداری در امپراتوری عثمانی، همچنان رواج داشت. در نظام اداری عثمانی قرن 16 میلادی ناحیه، به معنای زیر مجموعه‏ای از منطقه است که از تعدادی روستا و محله تشکیل یافته است.

ناحیه، به معنای که در این مقاله به کار رفته است، شباهت زیادی به کلمه‏ی فرانسوی cantonداشت که در عرف پس از انقلاب کبیر فرانسه به معنای «ناحیه» و شامل ساختار و شامل ساختار اداری مهم‏تر از منطقه است.

ناحیه‏ی فاتح [مربوط به سلطان محمد دوم، معروف به فاتح] که بر روی چهارمین بلندی در شهر استانبول واقع شده است، از جنوب به دره‏ی بایرام پاشا(4)، از شمال به شاخ طلا و به حوالی مسجد سلیم اول، از شرق به خطی که تا دریای مرمره و شاخ طلا امتداد دارد و از غرب به دیوارهای گلی محدود می‏شود.

دلیل انتخاب ناحیه‏ی فاتح به عنوان موضوع این مطالعه این است که تمام این ناحیه در اطراف مجموعه‏ی محمد دوم (معروف به فاتح) شکل گرفته است. این مجتمع شامل نخستین مسجد با معماری خاص در استانبول است. می‏توان چنین استنباط کرد که این بخش از شهر از ابتدا نسبت به بخش‏های دیگر شهر از موقعیت برتری برخوردار بوده است.

با ساختن این بنا، سلطان محمد دوم می‏خواست به مقامات نظامی، غیر نظامی، مذهبی و نیز به طبقه‏ی مرفه شهری پیام دهد که در آن ناحیه به منظور جذب مردم و استفاده‏ی عمومی، مسجد، نمازخانه و ساختمان‏های دیگر بنا کنند.

در سال 1546 میلادی بخش اعظم شهر استانبول را ناحیه‏ی فاتح(5) تشکیل می‏داد. از میان 13 ناحیه، ناحیه‏ی فاتح مشتمل بر 19 درصد محله‏های استانبول است و درسال 1596 میلادی، بیش از 41 درصد بناها در این محل بودند.

بررسی پدیده‏ی وقف درجهان اسلام به مطالعه‏ی تاریخ امور خیریه، مقابله با فقر، بررسی وضعیت اجتماعی و اقتصادی واقفان، و به طور کلی، مطالعه‏ی جمعیت شناختی محدود نمی‏شود.

بلکه با مطالعه‏ی پدیده‏ی وقف، تاریخ معماری، شهرسازی، مردم شناختی، آموزشی، نظام بانکی و اعتباری و نیز به همبستگی میان افراد نیز ارتباط دارد. تمام این جنبه‏ها در موقوفات یک منطقه‏ی شهر استانبول، موسوم به «ناحیه‏ی فاتح» همگی قابل مشاهده‏اند.

البته چارچوب مقاله‏ی حاضر محدود است. پس از یک نگاه گذرا به موقوفات ناحیه‏ی فاتح، وقف سلطان محمد دوم را بررسی می‏کنیم، وقفی که چندین محله در اطراف آن ایجاد شده است. سپس موقوفات موجود در شش محله‏ی این ناحیه را بررسی می‏کنیم، و در صورت امکان، شخصیت‏هایی را بررسی می‏کنیم که نام این محله‏ها برگرفته از نام آنها است.
 

نگاه کلی به بناههای ناحیه‏ ی فاتح

در پایان قرن شانزدهم، 55 مسجد در ناحیه‏ی فاتح وجود داشت که در 42 محله(6) پراکنده شده بودند. می‏بینیم که که تعداد مساجد از تعداد محله‏ها بیشتر بوده است. در بسیاری از محله‏ها یک مدرسه و یک زاویه وجود داشت.

«مدرسه» نهاد رایج دیگر در این دوره است که به شکل بنا ظاهر شده است. مدرسه اغلب در داخل بناهای بزرگ مذهبی و فرهنگی جای گرفته است. حمام نیز عناصر اصلی تشکیل دهنده‏ی محله است. در ناحیه‏ی فاتح حدود 12 حمام وجود دارد که اغلب در محله‏هایی بنا شده‏اند.

که فعالیت‏های مربوط به صنایع دستی و تجارت در آنها رونق دارند. گاهی نیز حمام در مسیر آب بنا شده است. در این مسیرهای آبی به چشمه‏هایی نیز برمی‏خوریم. در امتداد دامنه‏های شاخ طلا و دامنه‏های غربی ناحیه‏ی فاتح چندین چشمه قرار دارد. در مجموع در 12 محله چشمه‏های وقفی وجود دارند.

در 42 محله ناحیه‏ی فاتح، 825 موقفه وجود دارد. بخشی ازاین موقوفه‏ها دارای بازدهی جنسی یا نقدی درسایر محله‏های شهر است. برعکس، برخی موقوفات ثبت شده در سایر محله‏های شهر، دارای درآمدها و اموالی هستند که در ناحیه‏ی فاتح به مصرف می‏رسد.

با مطالعه‏ی دفتر ثبت سال 1580 میلادی مشاهده می‏کنیم که از سال 1546 میلادی، 227 موقوفه در این ناحیه ثبت شده است،

ولی از آن جا که 231 موقوفه در دفتر ثبت سال 1580 م قید نشده است، می‏توان نتیجه گرفت که تعداد موقوفات ثبت نشده بیشتر از ثبت شده‏ها است. بعدا به این مطلب خواهیم پرداخت. استفان یراسیموس(7)

در مقاله‏ای درباره‏ی تاریخ شهری در ناحیه‏ی فاتح، چندین فرضیه را درباره‏ی رشد بناها در این منطقه مطرح کرده است. تعداد نسبتا زیادی از موقوفات دارای تاریخ هستند (671 مورد از مجموع 825 مورد.)

مهم‏ترین دوره‏ی زمانی رشد بناهای وقفی دهه‏ی 1534 میلادی تا 1543 میلادی است. در این دوره به طور متوسط سالانه 11 بنا ایجاد شده است.

این رشد از سال 950 ه ق (1543 م)، سیر نزولی پیدا کرد. دلیل این تغییرات در دهه‏های مختلف در دوره‏ی محمد دوم، مفقود شدن قدیمی‏ترین وقف نامه‏ها است؛ چرا که در زمان این سلطان، واقفان بالقوه برای وقف اموال خود تشویق نمی‏شدند.

به عبارت دیگر ملی کردن برخی بناها، طبیعتا، مالکان اموال را از وقف این بناها مأیوس می‏کرد. از سوی دیگر در عهد سلیمان، از سلاطین عثمانی، وجود زمین زیاد در استانبول، و به خصوص رشد نرخ تورم در سال‏های پایانی حکومت این سلطان، مانع می‏شد که صاحبان بناها بر روی درآمدهایی که از این بناها به دست می‏آمد، حساب کنند در ادامه به موقوفات نقدی خواهیم پرداخت.

در سال 953 ه ق در ناحیه‏ی فاتح 200 موقوفه‏ی صرفا نقدی و 63 موقوفه‏ی مختلط سرشماری می‏شود. درحالی که دومین سند ثبت شامل 70 موقوفه‏ی مختلط است، طبق سومین سند ثبت، 19 موقوفه نقدی و 3 موقوفه‏ی مختلط وجود داشت.

واضح است که در دو سند ثبت اخیر، به موقوفات نقدی کمتر توجه شده است. به گفته‏ی بارکان و ایوردی(8) پدیده‏ی تورم در سال 1585 و - 1586 م. تأثیر منفی بر این قبیل موقوفات داشته است.

وقف محمد دوم: هسته اولیه‏ی شهر استانبول در دوره‏ی عثمانی

همان طور که اشاره شد، ناحیه‏ی فاتح در اطراف مسجد محمد دوم شکل گرفته، واقف اصلی نیز خود سلطان بوده است. این نوع وقف، که از راه درآمدهای دولتی شکل می‏گرفت، در فقه اسلامی به عنوان وقف غیر صحیح نامیده می‏شود.

از سوی دیگر، اصل در ثبت موقوفات این بوده است که موقوفات بزرگ متعلق به خانواده سلطنتی، به حساب نمی‏آمدند؛ به عبارت دیگر در دفاتر ثبت موقوفات از وقف‏های غیر صحیح نشانی نمی‏بینیم. وقف محمد دوم باید با توجه به وقف‏نامه‏ها و مانبع حسابداری آن دوران مطالعه شود.

مسجد محمد دوم و رقبات آن به گونه‏ای ساخته شده‏اند. که محلی جذاب برای ساکنان شهر و اهالی و شهرهای دیگر باشند. انتخاب این مکان کاملا نمادین بوده است؛

چرا که این مجتمع بر روی ویرانه‏های کلیسای باشکوه «حواریون مقدس» بنا شده است این کلیسا توسط کنستانتین کبیر(9)

باقیمانده‏ی اجساد سنت آندره(10) و سنت لوک(11)، کاتب انجیل، و سنت تیموته دفز(12) را به این کلیسا منقل و در آنجا دفن کرد. دو قرن پس از آن، کلیسا در زمان ژوستینین(13) توسط معماران مشهوری بازسازی شد. این کلیسا و محل آن وجهه‏ی نمادین مهمی نزد اهالی استانبول قدیم داشت.


سلطان، که دغدغه‏ ی فتح اماکن نمادین امپراتوری بیزانس را داشت، یقینا میل داشت که مسجد باشکوهش را در این محل بنا کند. به هر حال تا قرن 11 میلادی، زمانی که پایتخت بیزانس (استانبول قدیم)

توسط قوای صلیبی در سال 1204 میلادی غارت می‏شد، بیشتر ظروف طلا و نقره مزین به سنگ‏های قیمتی، تصاویر مسیح، تاج‏های سلطنتی، لباس‏های باشکوه متعلق به کشیش‏ها و سایر اجناس باارزش کلیسا، به خارج از استانبول قدیم و به اروپای غربی انتقال داده شد.

این کلیسا، پس از مرمت کامل توسط امپراتور بیزانس آندرونیکوس دوم (1282 - 1238م) (14) بار دیگر به دست غارتگر زمان افتاد.

در این شرایط بود که عثمانی‏ها در زمان ورودشان به استانبول، با کلیسا روبه‏رو شدند. سلطان محمد دوم بنای عظیم مذهبی خود را در محل این کلیسا بنیان نهاد؛ بنایی که بعدها نام خود را بر آن نهاد.

عملیات ساخت این بنای مذهبی در فوریه‏ی 1463 م (جمادی الثانی 867 ه ق) شروع شد و در دسامبر 1470 م (رجب 875 ه ق) به پایان رسید. ساخت قسمت قابل توجهی از بخش‏های مختلف موقوفه‏ی فاتح در وقف‏نامه‏ی محمد دوم پیش بینی شده بود.

از جمله می‏توان به این موارد اشاره کرد: مسجد، مدرسه‏ی عالی، مدرسه‏ی متوسط، مدرسه‏ی ابتدایی، کتابخانه، بیمارستان، کاروانسرا، حمام و مقبره‏ی خود سلطان که بعدها به این مجموعه اضافه شد. ساخت بنای این مجموعه زمانی شروع شد که سلطان تصمیم به انتقال پایتخت عثمانی گرفت؛ یعنی در ابتدای سال 1460 میلادی.

از سوی دیگر شروع کارهای ساختمانی قصر توپکاپی(15) نیز در این سال است. بدین ترتیب محور اصلی شهر با عبور از مدرسه‏های فاتح، خطی است که کلیسای سنت سوفی(16) را به دروازه آدرینوپل(17) متصل می‏کند. این خط با محور مرکزی، که از دریای مرمره به شاخ طلا کشیده شده است، تلاقی دارد.

نسخه‏های دهگانه وقف‏نامه(18) محمد دوم از دوران سلطنت وی تا سال 901 ه ق (1496 - 1495 م) را دربرمی‏گیرد. بر اساس این وقف‏نامه‏ها و دفاتر ثبت، درآمدهای این اولین مجموعه‏ی بزرگ اسلامی در استانبول از دو منبع تأمین می‏شده است:

یکی کشاورزی و دیگری اجاره‏ی ساختمان‏ها. مالیات عشر و اجاره‏بهای جمع شده در روستاها از نوع اول هستند. از میان این روستاها، که در غرب استانبول واقع شده‏اند. می‏توان به چندین مورد اشاره کرد: رودوسوک(19)، شورلو(20)، کرکنیز(21)، هایرابلو(22) پنرحصاری(23)، حکام بعدی، به منظور افزایش منابع درآمد، تغییراتی در تقسیمات این روستاها به وجود آوردند.

به طوری که تعداد روستاها دو برابر شد. در اسناد اولیه حدود 30 روستا ثبت شده بود، در حالی که چند سال بعد یعنی درسال 895 - 894 ه ق) 1490 - 1489 م) 67 روستا و در سال 985 ه ق (1577 م)، 73 روستا ثبت شد.

جز این درآمدها از طریق کشاورزی، وقف محمد دوم برای مجتمع فاتح شامل چندین حمام است که در محله‏های گوناگون استانبول پراکنده‏اند. تعداد این حمام‏ها در آن روز 14 دستگاه بوده است. همچنین به این درآمدها باید مالیاتی را که از غیر مسلمان‏ها دریافت می‏شد (جزیه) اضافه کرد. این غیر مسلمانان‏ها در 24 روستا زندگی می‏کردند.

و شامل یونانیان، ارمنی‏ها، یهودی‏ها و فرانسوی‏ها بودند. آنها همچنین در برخی محله‏های استانبول همچون گالاتا(24)، تکیرداگ(25)، سیلیوری(26) و ارگلی(27) زندگی می‏کردند؛ برای مثال در استانبول 2027 خانواده‏ی یهودی که از آلمان، مجارستان و ایتالیا اخراج شده بودند و امپراتور عثمانی آنها را پذیرفته و در نقاط مختلف استانبول اسکان داده بود،

جزیه‏ی خود را به موقوفات محمد دوم می‏پرداختند. ضمنا برخی اروپاییان نیز، که از اهالی ژنو و ونیز بودند، از کفه(28) در شمال دریای سیاه آمده بودند و در گالاتا استقرار داشتند؛ این دسته نیز که موسوم به جمعیت «ژنوی» استانبول بودند جزیه پرداخت می‏کردند.

میزان جزیه برای افرادی که در شهر یا روستا زندگی می‏کردند یکسان نبود. در سال 895 - 894 ه ق (1490 - 1489 م)، شهرنشینان 50 آقچه(29) (8667 خانوار در مجموع 433698 آقچه) و روستانشینان 58 آقچه (3805 خانوار در مجموع 223542 آقچه) جزیه می‏پرداختند.. در اوسط قرن 18 میلادی این نسبت دگرگون می‏شود ولی درآمدهای حاصل از جزیه همچنان به عنوان مهم‏ترین منبع وقفیات محمد دوم باقی می‏ماند.

شرایط جمع آوری و استفاده از درآمدها در وقف‏نامه‏های سلطان ذکر شده است؛ برای نمونه می‏توان به این موارد اشاره کرد:
1. اموال را باید به افرادی اجاره داد که معتمد و قادر به پرداخت اجاره بها باشند و در امانت خیانت نکنند.

2. از مستأجران تعهد گرفته شود که در روند اداره‏ی اموال و پرداخت اجاره بها و اختلاف و نزاع به وجود نیاورند و از حیف و میل درآمدهای وقفی بپرهیزند.

3. اموال غیر منقول نباید به مدت طولانی بدون مستأجر باقی بماند و ترجیحا به کسانی اجاره داده شود که بیشترین اجاره بها را می‏پردازند.

4. حداقل مدت اجاره یک سال و حداکثر آن دو سال باشد.

در پایان بخش بسیار مهم مربوط به درآمدهای موقوفه‏ی سلطان، نگاهی به برخی آمار جالب توجه است: در فاصله‏ی سال‏های 1490 - 1489 م، مجموع درآمدهای سالانه به 1535536 آقچه می‏رسید، در حالی که در پایان قرن شانزده میلادی (1598 - 1597 م) این درآمدها، همان طور که ذکر شده، کمی بیش از سه میلیون آقچه بود. دلیل این اختلاف می‏توانست پدیده‏ی تورم باشد که به ویژه از سال 1580 م به بعد شایع بود.

در میانه‏ی قرن، 50 تا 55 آقچه معادل یک فلورین هلند بود، در حالی که در سال 1584 م، 120 آقچه و در سال 1598 م، 220 آقچه معادل یک فلورین می‏شد. نقش تورم در مخارج به مراتب بارزتر بود. ابتدا به دستمزد کارکنان موقوفه، که بیشترین مقدار هزینه‏ها بود، اشاره می‏کنیم.

تعداد این کارکنان هر سال مرتبا افزایش می‏یافت. بر اساس وقف نامه‏ی سلطان، قرار بود تعداد افراد شاغل 350 نفر باشد، ولی در پایان قرن 16 م، 530 نفر در موقوفه‏ی سلطان به کار مشغول بودند.

گفتنی است دانشجویان مقاطع بالای مدارس نیز (120 نفر) جزء این کارکنان محسوب می‏شدند. نکته‏ی جالب توجه اینکه دستمزد این کارکنان متناسب با نرخ تورم افزایش نمی‏یافت در نتیجه آنان برای رفع نیازهای خود مجبور بودند یا در خارج مجموعه‏ی فاتح به کارهای دیگر مشغول شوند،

یا از طریق قانونی از منابعی موسوم به «بهای طعام یا بهای گوشت» مبالغی دریافت کنند. این منابع پرداخت، در اسناد اولیه‏ی وقف‏نامه پیش بینی نشده بود و زیان‏هایی را بر عملکرد عمومی مجموعه تحمیل می‏کرد. این معضل و نیز اداره‏ی نامناسب درآمدها باعث شد.

که مجموعه‏های بزرگ اجتماعی - مذهبی در دوران عثمانی از هدف اولیه‏ی خود دور شده، و تبدیل به مساجد ساده‏ای شود که پیوسته نیازمند بودند و چشم به کمک مالی نهادهای عمومی دوخته بودند تا شاید از این راه به بقای خود ادامه دهند.

یک هزینه‏ی دیگر را هم به هزینه‏ی کارکنان باید اضافه کرد: هزینه‏ی غذا. در این مجموعه دو آشپزخانه فعال بودند: یکی در بیمارستان و دیگری آشپرخانه‏ی عمومی عمارت. آشپزخانه اول ویژه‏ی طبخ غذا برای کارکنان بیمارستان و بیماران بود.

آشپزخانه‏ی عمومی مختص سایر کارکنان، دانشجویان، مسافران مهمانان، فقیران بود. بر اساس محاسبات و طبق کتابچه‏ی توزیع غذا، علاوه بر 1200 نفر (شامل کارکنان و دانشجویان) 600 مسافر و فقیر در این محل اطعام می‏شدند.

دو محل دیگر نیز برای اختصاص هزینه وجود داشت: یکی نگهداری و تعمیرات و بخش‏های مختلف مجموعه و دیگری مساعدت مالی به مساجدی که در شهرها و روستاهایی، که درآمد وقف از آنجا تأمین می‏شد، احداث شده بودند. برای اطلاع از تفکیک هزینه‏ها می‏توان به آمار ذیل رجوع کرد که در دفاتر حسابداری سال‏های 1598 - 1597 م ثبت شده‏اند.:

کارکنات: 8 / 26%
غذا: 2 / 45%
تعمیرات و نگهداری 7 / 11%
کمک به اماکن مذهبی 3 / 16%
جمع 100%
هزینه‏ی کل: 2648886
 


 

یکی از بناهای موجود در قرن 16 میلادی در ناحیه‏ی فاتح، بنای احمد البخاری (1516 - 1453 م) است. محله‏ای که درست در جنوب غربی مسجد محمد دوم واقع شده است. احمد البخاری (اهل بخارا در ازبکستان فعلی) مروج اصلی محفل نقشبند در استانبول بود. وی دوست بسیار صمیمی شیخ وفا بود و محله‏ای در استانبول به نام اوست.

او بناهای پردرآمدی وقف کرده و از کمک با یزید دوم (1512 - 1481 م) بهره‏مند بوده است.

احمد البخاری محفل نقشبندیه را به قوی‏ترین محفل دینی - عرفانی استانبول تبدیل کرد وی مسجدی احداث کرد که در آن نزدیک به 70 حجره برای مجردها بنا نهاد. آنچه مهم است این است که افراد بسیاری ساختمان‏هایی را ساختند و وقف کردند که درآمدشان به این مسجد و به خصوص به تکیه‏ای در همان نزدیکی اختصاص داشت.

این تکیه (سه تکیه‏ی دیگر به نام امیر بخاری دراستانبول وجود دارد.) پیش از سال 1546 میلادی در نزدیکی مجموعه‏ی فاتح ساخته شده است. بر اساس دفتر ثبت سال 1546 م، در بیرون بنای احمد البخاری، 16 بنای دیگر برای نواده‏ی واقفان، برای نگهداری مسجد و تکیه و برای کارکنان این مراکز احداث شده بود. هیچ یک ازاین بناها تاریخ ندارد که این احتمالا به دو دلیل است:

مناسب نبودن نحوه‏ی اداره‏ی این تأسیسات، و مفقود شدن اسناد مربوط؛ چرا که این بناها گاه خیلی قدیمی بودند و زمان ساخت آنها به ربع اول قرن 16 م برمی‏گشت؛ برای نمونه می‏توان به مسجد و نمازخانه‏ی شیخ بخاری اشاره کرد.

در محله‏ی احمد البخاری چندین موقوفه دیگر بنا شد که به مراکز مذهبی، که در همسایگی محله‏ی احمد البخاری بودند، تعلق ندارند، بلکه در خارج از حصارهای ادیرنکاپی(30) واقع شده‏اند.

این قسمت زاویه‏ای است به نام احمد البخاری که در سال 937 ه ق (1530 م) توسط داماد و جانشین او، محمود شلبی(31)، در زمان سلیمان جلیل القدر(32) بنیاد شده است. مطابق سند سرشماری سال 1546 میلادی سی بنای موقوفه فقط به این مکان صوفیگری اهدا شده است.

یک سوم آنها دارای تاریخ‏اند که قدیمی‏ترین آنها مربوط به شوال 924 ه ق (اکتبر 1518 م) و جدیدترین آنها مربوط به ربیع الاول 948 ه ق است. نکته‏ی جالب توجه این که تقریبا تمام این موقوفه‏ها از این نوع کتب وقفی(33)، و پنج مورد منحصرا اموال غیر منقول است.

بیش از این به موقوفه‏های نقدی (اوقاف النقود) نمی‏پردازیم. این نوع موقوفه‏ها به خوبی شناخته شده‏اند و در جای دیگری درباره‏ی آنها بحث شده است.

شایان یادآوری است که این گونه وقف‏ها در آسیای صغیر و حوزه‏ی بالکان بسیار رایج‏اند. واقف در این نوع وقف، بخشی از سرمایه‏ی نقدی خود را وقف می‏کند. این سرمایه، از طریق قرض دادن، به سودآوری می‏رسد که شرایط آن منطبق بر مقررات قانونی تصویب شده توسط نهادهای مدنی از قرن 16 م است.

اکثر مراکز، پول را با نرخ 10 درصد سود قرض می‏دهند. در برخی موارد نرخ این بهره معین نمی‏شود و تنها به عبارت «مطابق با مقررات قانونی» اکتفا می‏شود. ولی از آن جا که واقف به روشنی میزان ارزش افزوده‏ی سالانه را، که امیدوار است از سرمایه‏ی اصلی به دست آورد، ذکر می‏کند، می‏توان به راحتی نرخ این بهره را محاسبه کرد.

میزان سرمایه‏ی وقف شده بسیار متغیر است؛ کمترین آنها 300 آقچه و بیشترین 45000 آقچه است، ولی غالبا این رقم عددی است بین 400 و 14000 آقچه.

مشکل بزرگ وقف‏های نقدی، این است که این گونه وقف‏ها نخستین قربانیان تورم و عملکرد نامناسب و حیف و میل متولیان و بستانکاران است. در سراسر تاریخ وقف‏های نقدی در دوره‏ی عثمانی، مواردی زیادی از زیان و فقدان پول وقفی وجود دارد. اغلب گفته شده که این وضعیت ناشی از پایین آمدن ارزش پول بوده است.

واقعیت این است که زمانی که پول ناگهان نیمی از ارزش خود را از دست می‏دهد، مانند اتفاقی که در سال 1586 - 1585 م رخ داد، مبالغ اندک وقف شده به راحتی رو به اضمحلال می‏روند. نه تنها مبالغ قرض داده شده، دیگر قادر به کسب درآمد و بهره‏ی کافی نیستند،

بلکه مدیران و متولیان نیز دیگر آن توجه لازم را به نحوه‏ی اداره‏ی این مبالغ معطوف نمی‏دارند. گاهی، خانواده‏ای که مبلغی را وقف کرده است، خود باعث هدر رفتن این وقف می‏شود. هنگام بازرسی یا آمارگیری، این قبیل خانواده‏ها ادعا می‏کنند که وقف‏نامه را گم کرده‏اند.

ما عوامل لازم برای مطالعه‏ی تأثیر تورم در ایجاد یا توقف وقف‏های نقدی را در دست نداریم. مقایسه‏ی سه دفتر ثبت سرشماری وقفی در استانبول، به ویژه در ناحیه‏ی فاتح، حاکی از وجود موقوفه‏های نقدی اندک در فاصله‏ی سال‏های 1546 و 1596 م است. این احتمال نیز وجود دارد

که دو دفتر ثبت اخیر، گوشه‏ی چشمی به این قبیل وقف‏ها نداشته‏اند. خیلی دور نمی‏رویم و نگاهی می‏اندازیم به نمونه‏های وقف نقدی اهدا شده به احمد البخاری: تقریبا تمامی این وقف‏ها، که در نخستین دفتر ثبت (1546 م) ذکر شده بودند.

در دفاتر ثبت دوم و سوم اثری از خود به حای نگذاشته‏اند. یک نمونه‏ی وقف مختلط، که دارای مبلغ کلانی، بوده ا ست. در سال 1596 م ثبت می‏شود.. این وقف در سال 924 ه ق (1519 - 1518 م) توسط دختر احمد البخاری فاطما خاتون(34)، با مبلغ 45000 آقچه صورت گرفته است.

سرمایه‏گذاری این مبلغ در قالب دو دستگاه منزل، همراه با مستغلات (اصطبل، سرویس بهداشتی و حیاط) و 3 مغازه در محله‏ی مسجد محمد دوم بوده است. دلیل بقای این موقوفه از یک سو این حقیقت است که توسط دختر شیخ صوفی(35) صورت گرفته است

و مبلغ نسبتا زیاد است، و از سوی دیگر به این دلیل است که این مبلغ، همراه اموال غیر منقول وقف شده و نیز درآمد ناشی از این اموال، به کمک سرمایه‏ی اولیه می‏آمد عمر کوتاه وقف‏های نقدی در مقایسه با وقف‏های مختلط یا وقف اموال غیر منقول در جاهای دیگر نیز مشاهده می‏شود.

مراد چیزاکچا(36) با مطالعه‏ی 545 وقف نقدی در بورسا(37)به این نتیجه می‏رسد که از این تعداد تنها 146 مورد (26 / 7%) بیش از یک قرن عمر کرده‏اند. در حالی که بقیه‏ی این رقم، 399 مورد (73/3%)، کمتر از یک قرن عمر داشته‏اند.

بر اساس یک تحقیق در باب 89 وقف نقدی در اوسکودار(38) در زمان سلیمان جلیل القدر (1566 - 1520 م)، به آمار هشدار دهنده‏ای برخورد می‏کنیم: 75 مورد از این وقف‏ها (25 / 84%) عمری در حدود 40 سال یا کمتر دارند که 30 مورد از آنها حتی کمتر از 10 سال عمر کرده‏اند.

تنها 14 مورد از این وقفها 41 سال یا بیشتر عمر کرده‏اند. در این جا نیز وقف‏هایی که توسط دلتمردان انجام گرفته و پشتوانه‏ی مالی قابل توجهی داشته‏اند، مدت طولانی‏تری دوام آورده‏اند.

این قاعده، خاصه شامل آن دسته از وقف‏هایی می‏شود که ترکیبی از پول نقد و اموال غیر منقول بوده‏اند. نویسنده‏ی تحقیق اخیر توجهی به تأثیر تورم، آن گونه که دست اندرکاران سرشماری 1546 م مدنظر داشته‏اند.، نداشته است.

درباره‏ی موقعیت اجتماعی و شغلی واقفان باید گفت از میان 30 واقف که برای مطالعه انتخاب کردیم، 10 نفر خانم هستند که یکی از آنها، همان طور که ذکر شد، دختر احمد البخاری است. دو خانم دیگر برده‏هایی هستند که توسط شیخ البخاری آزاد شده بودند.

درمیان واقفان مرد، به 8 نفر برمی‏خوریم که یا شیخ و یا از طبقه‏ی عالمان هستند. برخی دیگر (5 نفر) که دارای عناوینی جون «افندی» هستند، به طبقه‏ی عالمان نزدیکند. در میان واقفان مرد همچنین به 2 کارگر، یک رئیس پلیس و 4 نفر با مشاغل نامشخص برمی‏خوریم.

طبیعتا مزاری که این وقف‏ها به آن اهدا شده‏اند، برخی را بیش از برخی دیگر جذب می‏کند. ما از وضعیت همه‏ی اماکن وقفی استانبول یا حتی ناحیه‏ی فاتح آگاهی نداریم،

ولی به طور کلی، بر اساس روحیات خانواده‏ها، تقریبا همه‏ی وقف‏ها به شکلی به فعالیت‏های مذهبی، اجتماعی و آموزشی در همان محل زندگی واقف یا در محلی دیگر در استانبول و یا حتی در شهری دیگر اختصاص داده می‏شدند. این وقف‏ها غالبا به دو مکان مقدس اسلام، حرمین شریفین، یعنی مکه و مدینه، اهدا می‏شد.
 

Hadj Hayreddin در قسمت غربی مسجد محمد دوم، یک نمازخانه توسط حاج خیر الدین احداث شده است که نام این محله نیز برگرفته از نام این مکان است. وقف‏نامه‏ی این نمازخانه موجود نیست. ولی در وقف‏نامه‏ی دیگر حاج خیر الدین، که مربوط به ناحیه‏ی وفا است. اطلاعاتی در این باره هست.

حاج خیر الدین در ناحیه‏ی وفا مسجدی به نام خود احداث کرده بود. براساس این وقف‏نامه‏ی بدون تاریخ، واقف برای مسجد و مدرسه‏ی خود این اموال را باقی گذاشته است:

- چندین منزل چند طبقه‏ای در محله‏ای که به نام خود اوست واقع در ناحیه‏ی وفا در زمان سرشماری سال 1546 م. این خانه‏ها تبدیل به کاروانسرا می‏شوند. درآمد سالیانه‏ی این خانه‏ها 8000 آقچه بوده است.

- چندین خانه در محله‏ی خضربیک(39) با درآمد سالیانه‏ی 6180 آقچه؛
- روستایی به نام یوسف لو(40) در نزدیکی ادیرنه(41) با درآمد سالیانه 25000 آقچه؛

- روستایی موسوم به احمد بیگ(42) در منطقه ویز(43) با درآمد سالیانه 2000 آقچه؛
- یک قطعه زمین با درآمد سالیانه 539 آقچه؛

- دو اتاق در نزدیکی مسجد یاد شده با درآمد سالیانه 5154 آقچه؛

در کنار این درآمدها، واقف مخارجی معادل 28840 آقچه پیش بینی کرده بود که در مقایسه با مجموع درآمدها، با یک مازاد 18433 آقچه‏ای مواجه هستیم. حاج خیر الدین اداره‏ی امور مربوط به موقوفاتش را به اعضای خانواده و حاکم وقت می‏سپارد. به اعتقاد او حاکم وقت قادر بود با اتخاذ راهکارهای مناسب، سلامتی نحوه‏ی اداره‏ی موقوفات را تضمین کند.

بدین ترتیب محله‏ی حاج خیر الدین پیرامون یک نمازخانه ایجاد شد و بر اساس سرشماری سال 1546 م، خارج از این محله 25 وقف دیگر وجود دارد که مهم‏ترین ویژگی آنها این موارد است:

- 6 مورد وقف (25%) توسط خانم‏ها انجام گرفته است، به عبارت دیگر اندکی کمتر از وقف‏های بانوان در محله‏ی قبلی (3 / 33%)؛

- هر چند القاب و شغل 4 واقف، که در عالمان و صوفیان‏اند، مشخص است، در مورد 10 واقف دیگر اطلاعاتی موجود نیست.

- 21 مورد از این وقف‏ها (84%) در فاصله‏ی سال‏های 894 و 949 ه ق (1543 - 1488 م) صورت گرفته و چهار مورد تاریخ ندارند.

- 14 مورد از این وقف‏ها نقدی‏اند (2 مورد همراه وقف قرآن) که برخی از آنها از نوع مختلط است. سایر وقف‏ها غیر منقول‏اند که چهار مورد به همراه وقف قرآن‏اند.

در محله‏ی حاج خیر الدین، بزرگ‏ترین وقف نقدی (52000 آقچه) برای یک مدرسه (معلم خانه)(44) بوده است که توسط محی الدین بن محمد یرلوکا(45)، معلم سرخانه‏ی بایزید دوم، صورت گرفته بود. تاریخ این وقف اوایل ربیع الاول 901 ه ق (28 - 18 نوامبر 1495 م) یعنی در دوره‏ی بایزید دوم است.

این وقف نقدی همچنین به همراه یک باب منزل شامل اصطبل، اتاق و باغ بوده است. بر اساس وقف‏نامه، از ناحیه‏ی این وقف حقوق یک معلم، یک دستیار معلم، دو قاری، یک سقا و یک تعمیرکار پرداخت می‏شد. از سوی دیگر خرید حصیر و هیزم لازم نیز از این ناحیه هزینه می‏شده است.

سود حاصل از 2000 آقچه بایستی برای تعمیرات مدرسه و سود حاصل از 50000 آقچه برای سایر مخارج هزینه می‏شد؛ بقیه نیز مختص دستمزد متولی (صالح بن علی)(46) بود. اداره‏ی اوقاف پس از این شخص به صالح‏ترین پرده‏های مرد و سپس زن آزاد شده سپرده می‏شد.

پس از آنکه اعضای خانواده‏ی این برده‏ها دار فانی را وداع می‏گفتند، اداره‏ی این موقوفه‏ی باید تحت اختیار قاضی عسکر منطقه‏ی رومیلی(47) قرار می‏گرفت.

- وقف نقدی دیگر، که مبلغ آن نسبتا زیاد است، وقف سینان،(48)،امام جماعت دوم مسجد حاج خیر الدین، است. تاریخ این وقف مشخص نیست. ولی قطعا مربوط به قبل از سال 1546م است. این وقف با مبلغ 20000 آقچه به همراه یک باب منزل و مستغلات بوده است.

- ارزش سایر موقوفه‏های نقدی از 1000 تا 5000 آقچه است و مانند موقوفه‏های مختلط و غیر منقول، اغلب به مسجد محله‏ی حاج خیر الدین مدرسه، تکیه‏ی احمد البخاری، مدرسه‏ی دیگری در محله‏ی همسایه، پیرنیجی حاجی(49) و نیز به امامات جماعت و مؤذن‏ها وقف شده‏اند.

برای مثال در یک مورد، وقف توسط خالص، دختر حاج خلیل(50)، (مبلغ 5000 آقچه در ذیقعده‏ی 949 ه ق)، 200 آقچه از سود سالانه‏ی این مبلغ از 10 درصد سود) 500 آقچه) باید به پرداخت مالیات محله اختصاص می‏یافت. این خانم واقف در وقف خود امام جماعت (200 آقچه) و مؤذن (100 آقچه) را نیز فراموش نکرده بود.

- در 6 موقوفه، وقف کتاب خاصه وقف قرآن نیز وجود دارد. ولی بیشترین کتب مربوط به وقف شیخ محلی الدین به مصطفی(51)، مفسر قرآن، بوده است. این شخص، علاوه بر چندین خانه در محله، 35 جلد کتاب را نیز وقف می‏کند.

عناوین این کتاب‏ها مشخص نیست ولی گویا عالمی که ساکن یکی از این خانه‏ها بوده است آنها را مطالعه می‏کرده است. قرار بود بعدها این کتاب‏ها در حجره‏های احمد البخاری جای بگیرند.

وقف‏های چهار محله ‏ی دیگر: پیرنیجی سینان(53)، حاج اویس(54)، حاج عیوض(55).
 

آخرین بخش مقاله مروط به وقف‏های این چهار محله است که از وقف‏های سایر محله‏ها کمتر است. این چهار محله، که در حوالی مسجد محمد دوم واقع شده‏اند،در سال 1546 م در مجموع دارای 50 موقوفه بودند که کم و بیش و شباهت‏هایی با موقوفه‏هایی که شرح داده شدند، داشتند. 36% وقف‏ها توسط خانم‏ها بوده و 62% نیز وقف نقدی وجود داشته است.

مهم‏ترین وقف نقدی در سال 923 ه ق) 1518 - 1517 م) توسط محمود بن مزید قاضی اغلو(56)، به میزان 99500 آقچه صورت گرفته است. این وقف همراه یک باب خانه شامل یک حلقه چاه، تنور، آشپزخانه و حیاط بوده است. که تماما به یک مدرسه‏ی کوچک در محله‏ی حاج اویس و نیز به تکیه‏ی احمد البخاری وقف شده بود. یک معلم، معاون وی و یک سقا در این مدرسه کار می‏کردند.

مدیر و متولی نیز از منافع این وقف بی‏بهره نبودند. یتیمان نیز از این موقوفه اطعام می‏شدند. اداره‏ی این موقوفه ابتدا بر عهده‏ی خود واقف بود و پس از مرگ وی صاحب تکیه‏ی احمد البخاری سپرده می‏شد.

بر اساس دفتر ثبت سوم، این وقف با همان مبلغ اولیه به بقای خود ادامه می‏دهد، اتفاقی که نادر است. چرا که 27 موقوفه از 50 موقوفه‏ی موجود در این چهار محله در فاصله‏ی سال‏های 1546 و 1596 م از بین رفته‏اند، که همه‏ی آنها از نوع نقد بوده‏اند. بر عکس، 42 وقف دیگر، که مربوط به این سال‏ها بوده‏اند.

تقریبا همگی وابسته به یک سرمایه‏ی غیر منقول بوده‏اند. برای مثال در محله‏ی حاج عیوض بن حسین القصاب، در سال 1546 م، 6 موقوفه‏ی نقدی شامل موقوفه‏ای که به نام بنیانگذار محله بود، وجود داشت. مبلغ موقوفه‏ی نقدی اخیر 31000 آقچه بود و در آوریل 1496 م وقف شده بود.

در سال 1596 م. اثری از هیچ یک از موقوفه‏ها نبود(57) در عوض 5 موقوفه‏ای که در دوره‏ی دوم ظاهر می‏شوند، وابسته به مال غیر منقول و گاهی مبلغ نقدی بوده است.

آشکار است که موقوفه‏های نقدی، شکننده و کم دوام بوده‏اند و احتمالا به دلیل همین وضعیت، موقوفه‏های نقدی ثبت شده در سال‏های 1580 تا 1596 کم تعدادند. با این همه، پدیده‏ی وقف نقدی متوقف نمی‏شود.
هر چند هنگام تورم، بهره‏وری پایین موجب کاهش وقف‏های نقدی شد، ولی چندی بعد، تا پایان امپراتوری عثمانی، وقف نقدی دوباره رونق گرفت، با این تفاوت که واقفان.

اغلب برای حفظ ارزش وقف خود طلا وقف می‏کردند.
برای مشاهده‏ی چگونگی از میان رفتن این مبالغ، به موقوفه‏ی حاج حمزه بن احمد الکارامانی بالی(58) اشاره می‏کنیم. این موقوفه‏ی مبلغ 20000 آقچه به همراه یک مسجد، یک مدرسه، دو باب خانه و 5 مغازه بوده است که در جمادی الاول سال 931 ه ق (فوریه 1525 م.) وقف می‏شوند.

در زمان آمارگیری سال 1546 م مبلغ فوق الذکر به 4000 آقچه تنزل کرده بود و شخص آمارگیر این عبارت را آورده است: «در ابتدا مبلغ 20000 آقچه بود، ولی در زمان متولی سابق، از این مبلغ خرج شد و در حال حاضر 4000 آقچه موجود است».

به طور استثنایی دو موقوفه مشترکا توسط یک زن و یک مرد وقف شده بودند. این پدیده نادر بوده، گاهی در سکوت انجام می‏گرفته است. در واقع مطابق فقه اسلامی، دو نفر یا بیشتر می‏توانند.

به طور مشترک چیزی را وقف کنند. ولی به جز برخی زوج‏ها، افراد از این امکان فقهی استفاده نکرده‏اند. یکی از نمونه‏های وقف گروهی به محله‏ی پیرینجی سینان مربوط است. عایشه(59)، دختر سینان و کمال بن عبدالله(60)، (احتمالا همسر عایشه)،

در ابتدای ماه شعبان 918 ه ق (12 - 11 اکتبر 1512 م) دو باب منزل با مستغلات وقف می‏کنند. نمونه‏ی دیگر در محله‏ی حاج اویس قرار دارد؛ در ابتدای ماه شوال 922 ه ق، عادل بن یوسف(61) و ملک، دختر عبدالله(62) یک باب منزل با مستغلات وقف می‏کنند.

ولی در بازرسی سال 1546 م مشخص شد این خانه به مبلغ 1500 آقچه فروخته شده است؛ چون در حال ویران شدن بود. پول خانه در اختیار مؤذن مسحد محله قرار گرفت.(63)

سه مسجد، که همنام محله‏ای بودند که در آن قرار داشتند، به شکلی وقفی توسط تجار شهر ساخته شده‏اند: سینان، تاجر عمده‏ی برنج، عیوض پسر حسین، قصاب و کمال، استاد و راهسازی(64) اولین نفر یعنی سینان (وفات در سال 910 ه ق) اصلی‏ترین عمده‏فروش برنج در زمان محمد دوم بود. در مورد دو شخص دیگر اطلاعاتی در دست نیست.

ولی می‏دانیم که حجت اویس پاشا(65) پسر یک قاضی به نام محمد افندی بود. وی در مصر عنوان قاضی گرفت و در سال 999 ه ق (1591 - 1590 م.) در استانبول اعدام شد. در این نوشته، وقف‏های حجت اویس تشریح نمی‏شوند.

این وقف‏ها در محله‏ی دیگری (امروزه کوچه‏ی باب علی)(66) واقع شده بود. اویس اموال مهمی را وقف مسجد و نمازخانه‏اش می‏کند؛ از آن جمله می‏توان به این موارد اشاره کرد:
- 64994 آقچه پول نقد؛
- یک تنور نان با یک اتاق؛
- 18 اتاق برای افراد مجرد در محله‏ی حجت اویس؛

- 29 مغازه در محله‏های مختلف استانبول؛ مثل محله‏ی مودانیا(67) در ساحل آسیایی دریای مرمره؛
- 21 باب منزل با تعداد طبقات مختلف؛

- یک باغ با درختان میوه؛
- یک اصطبل واقع در روستای آرمودی(68) خارج از استانبول.

درآمدهای حاصل از این وقف‏ها به پرداخت حقوق این افراد اختصاص داشتند: کارکنان مسجد و نمازخانه، امامان مسجد، خطبا، مؤذن‏ها، قاریان قرآن، متولی و فردی که مسؤول جمع آوری اجاره بها بود. بخشی از این درآمدها به هزینه‏های جاری، نظیر خرید شمع و نفت برای چراغ‏ها و نیز مالیات بر اموال، در نظر گرفته شده بود.

همچنین در محله‏ی خواجه اویس در ناحیه‏ی فاتح، مسجد بالی پاشا (1494 م -؟)واقع شده بود.

بالی پاشا داماد سلطان با یزید دوم است که موقوفه‏هایش ناشناخته‏اند. در زمان آمارگیری سال 1446 م «بالی پاشا زنده بود و قواعد وقف در مورد وی هنوز کامل و نهایی نشده بود. بنابراین شرحی از وقف‏های وی داده نشد». در آمارگیری سال 1596 م، عبارت فوق ذکر نشده بود، و لی همچنان درباره‏ی وقف مذکور توضیحی داده نشده بود.(69)


در همین زمان وقف‏های همسر بالی پاشا، موسوم به هما خاتون(70) را داریم که دو مورد بوده است. یکی در اوایل ذی‏حجه‏ی 970 ه ق (ژوئیه 1563م) و دیگری در اوایل شعبان 980 ه ق (دسامبر 1572 م) این خانم 20 باب خانه وقف می‏کند که برخی از خانه‏ها 10 اتاق، اصطبل، سرویس بهداشتی، حمام، باغ و چاه آب داشته‏ اند.
 

نتیجه ‏گیری

بدین ترتیب با مطالعه‏ی وقف‏های دوره‏ی عثمانی در قرن 16 میلادی در چند محله‏ی یکی از مناطق شهر استانبول، با تمامی ویژگی‏های یک نهاد اجتماعی در یک محیط شهری آشنا می‏شویم. طبیعی است که ارائه‏ی نمایی دقیق‏تر از بناهای خیریه در یک دوره‏ی زمانی مشخص در شهر بزرگی چون استانبول قرن 16 م مستلزم مطالعات عمیق‏تر و جامع‏تری است.

نکته‏ی جالب توجه این است که تقریبا تمامی محله‏های مسلمان نشین موقوفاتی دارند که وقف اعضای خانواده‏ی واقفان، برده‏های آزاد شده، مساجد، نمازخانه‏ها و تکیه‏ها و مدارس شده‏اند. در این مقاله تمام بناهای خیریه و اوقافی استانبول تشریخ نشده‏اند.

ما به بخش جامعه‏ی غیر مسلمان، که در قرن 16 م نیمی از جمعیت استانبول را تشکیل می‏داد. اشاره‏ای نکردیم. درعرصه‏ی امور خیریه و همیاری، جوامع غیر مسلمان نیز با نهاد وقف آشنایی داشتند.

گفتنی است در اسناد حقوقی موجود، اسناد مربوط به وقف غیر مسلمان زیاد نیستند. به طور کلی منابع موجود ناقص‏اند. بایگانی‏های بزرگان یونانی و ارمنی، شورای خاخام‏های استانبول، اسناد و مدارک حفظ شده در ساختمان‏های عادی و مذهبی غیر مسلمان‏ها، و نیز اسناد اداری موجود در اداره‏ی کل اوقاف می‏توانند.

اطلاعاتی را در این زمینه در اختیار ما قرار دهند. از طرف دیگر بررسی این اسناد و استخراج مطالب نیز نیاز به برخی توانایی‏ها دارد. به هر روی، مقوله‏ی وقف تا مدت‏های زیادی زمینه‏ای وسیع و غنی برای مطالعه‏ی تاریخ اجتماعی، اقتصادی، مذهبی و معماری جوامع مسلمان باقی خواهد ماند.

همچنین تحقیق در مقوله‏ی وقف، ما را با تاریخچه نظام بانکی و همبستگی انسان‏ها، مبارزه با فقر و روابط میان اقشار جامعه آشنا می‏کند.
 

پی نوشت:

1- این سند به شماره TT251 در بایگانی «ریاست شورا» در استانبول نگهداری می‏شود. سند مذکور در سال 1970 م در کتاب «دفتر وقف‏های استانبول» به چاپ رسیده است.
2- این سند نیز به شماره‏ی TT670 در بایگانی «ریاست شورا» دراستانبول نگهداری می‏شود.
3- این سند به شماره‏های 542 و 543 در بایگانی اداره‏ی کل «کاداستر» (Cedastre) در آنکارا نگهداری می‏شود.
4- Bayram Pacha.
5- در تقسیمات اداری، امروزه، استانبول به دو منطقه تقسیم شده است: فاتح و امینونو (Eminonu, Fatih) منطقه‏ی فاتح از مرزهای ناحیه‏ی قدیمی فاتح فراتر رفته است و مساحتی در حدود 10 کیلومتر مربع شامل 68 محله را شامل می‏شود. جمعیت آن بیش از 400 هزار نفر است و توسط یک شهردار منتخب و معاون استاندار اداره می‏شود.
6- در کل شهر استانبول 219 محله‏ی مسلمان نشین سرشماری شده‏اند.
7- Stephane Yerasimos.
8- Barkan Ayverdi.
9- Constantin Le Grand. ، بنیانگذار استانبول قدیم، ساخته شده بود و مقبره‏ی وی پس از مرگ به این محل انتقال یافت. سپس امپراتور کنستانس Constance.
10- Saint Andree.
11- Saint Luc.
12- Timothee d Ephese.
13- Justinien.
14- Andronicus.
15- Topkapi.
16- Sainte - Sophie.
17- Adrinople.
18- وقف‏نامه‏ها در کتابی تحت عنوان «وقف نامه‏های فاتح محمد دوم» در سال 1938 م در آنکارا به چاپ رسیده‏اند.
19- Rodoscuk.
20- Corlu.
21- Kirkenise.
22- Harabolu.
23- Pinarhesari.
24- Galata.
25- Tekirdag.
26- Silivri.
27- Eregli.
28- Kefe.
29- واحد پولی رایج در استانبول دوره‏ی عثمانی.
30- Edirnekapi.
31- Mahmud Celebi.
32- suleyman le magnifique 1494-1566 سلطان عثمانی.
33- در واقع روشن خاتون دختر عبدالله (Ruchen Hatun Binti Abdullah 1000)آقچه همراه 5 جلد کتاب (قرآن، المشارق، صدر الشریعه و جمیع اللغة) وقف می‏کند.
34- Fatma Hatun.
35- احمد البخاری.
36- Murat Cizakca.
37- Bursa.
38- Uskudar.
39- Hizir Beg.
40- Yusuflu.
41- Edirne.
42- Ahmed Beg.
43- Vize.
44- این مدرسه در یک آتش سوزی بزرگ در استانبول به کلی در آتش سوخت و امروزه هیچ اثری از آن نمانده است.
45- Mehmed Yerluca.
46- Salih b. Ali.
47- Roumelie.
48- Sinan.
49- Pirincci Hadji.
50- Halise binti Hadj Halil.
51- Muhyiddin b. Mustafa.
52- Pirincci Sinan.
54- Hadg Uveys.
55- Hadj Ivaz. و کمال الهرات kemal al-Harrat.
56- Mahmud b. Mezid Seyyid Gazioglu.
57- پنج موقوفه‏ی دیگر مجموعا 9000 آقچه در اختیار داشتند.
58- Hadj Hamaz b. Ahmad al. Karamani Bali.
59- Ayse.
60- kemal b. Abdullah.
61- Adil. b.Yusuf.
62- Melek binti Abdullah.
63- در آمارگیری سال 1596 م این وقف هنوز وجود داشت ولی وضعیت آن در سال 1546 م به ثبت رسیده است. حتی اگر بپذیریم که آمارها اطلاعات دقیقی در اختیار ما می‏گذارند، باز معلوم نیست که شخص آمارگیر دقت کافی کرده باشد. .
64- اطلاعات دقیقی درباره‏ی این اشخاص، که محله‏هایی به نام آنها وجود دارد، موجود نیست. اغلب این محله‏ها امروزه یا به همان شکل اولیه وجود دارند و یا اینکه در محلات دیگر ادغام شده‏اند.
65- Hodja Uveys Pacha.
66- مسجد اصلی «حجت پاشا» همچنان موجود است.
67- Mudanya.
68- Armudi.
69- به احتمال زیاد اسناد مربوط به این وقف در بایگانی اداره‏ی کل وقف در آنکارا موجود است.
70- Homa Hatun.
 

منبع:
میراث جاویدان
*این مقاله در تاریخ 1402/5/19 بروز رسانی شده است.